The اخبار گردشگری Diaries

از قدیم گفته‌اند برای شناخت امروز باید گذشته را واکاوی و مطالعه کرد. کتاب عشق غریبه‌ها مصداق این نقل‌قول است.

الغ بیگ، معروف به دون ژوان ایرانی (۱۰۱۳-۱۰۶۵ق.)، منشی ایلچی شاه عباس یکم به دربار شاهان اروپا بود. وی در اروپا به مسیحیت گروید و از طرف دربار اسپانیا به دون ژوان ایرانی ملقب شد. وی ظاهراً سفرنامه مبسوطی از آنچه در راه دیده و شنیده بود به فارسی تدوین کرد. سپس یکی از دوستانش آن را به زبان اسپانیولی برگردانید که در ۱۶۰۴ با نام «روایات دون ژوان» به چاپ رسیده است.

سفرنامه‌های ونیزیان به مکتب «ایران شناسی» در غرب، کمک بسیاری کرد و در این میان، سفرنامه آنجوللو چون یک کتاب تاریخی ارزشمند، حائز اهمیت است

عبدالرزاق سمرقندی (۸۱۶-۸۸۷ ق.) در دوران پادشاهی شاهرخ به سفارت و دربار سلطان بیجانگر از بنادر هند منصوب شد و سه سال از زندگی خود را در این سفر سپری کرد.

بهترین کتاب‌های بیوگرافی الهام‌بخش برای تغییر مسیر زندگی

تصاویری از صحراهای ایران و پوشش گیاهی این مناطق، روستاها و بناهای تاریخی آن و نیز مردم محلی، پایان‌بخش سفرنامه گابریل است. آلفونس گابریل درباره اهمیت و جاذبه کویر می‌نویسد:

خاطرات این سیاح مشهور از سفربه شهرهای خوزستان، شیراز، تبریز، اصفهان و خراسان از جمله خواندنی‌ترین بخش‌های سفرنامه‌ی او محسوب می‌شود.

مگ استنس، سفیر سلوکوس اول در هند در ۲۹۵ ق.م.، با نوشتن کتابی درباره هندوستان، دنیای یونان را به شگفتی واداشت. مورخ یونانی پولوبیوس (۲۰۸-۲۹۰ ق.م.) که تاکنون کسی در تاریخ‌نویسی با وسعت تحصیل و سفر و تجربه او پیدا نشده است، با افتخار از سفرهایی سخن می‌گوید که در جستجوی اطلاعات و اسناد و حقایق جغرافیایی کرده است.

شهرکی است به نام مرند و به فاصله یک روز از مرند، محل کوچک دیگری است به نام صوفیان که در دشت تبریز در دامنه کوهی قرار دارد؛ روستایی است زیبا و جوی و باغ فراوان دارد. از صوفیان که بگذریم، می‌رسیم به شهر بزرگ و باشکوه تبریز که مقر داریوش شاه ایران بوده -بعدها هتل و اقامتگاه به دست اسکندر کبیر، مغلوب و مقتول شد- و پیوسته تختگاه شاهان ایران، آنجا قرار داشته است.

«سفرنامه‌ی ناصر خسرو» با مصاحبه و تجربه سفر تصحیح و ویرایش جعفر مدرس صادقی را نشر مرکز منتشر کرده است.

اگر دوست دارید از شرایط اجتماعی ایران و بخصوص اصفهان دوران صفوی اطلاعات بیشتری بدست آورید، سفرنامه شاردن یکی از بهترین گزینه‌ها پیش روی شماست.

قصه‌ای آشنا به نظر می‌رسد، اما در تصادفی عجیب از هم‌پوشانیِ تاریخ و ادبیات، در میان این افسران مردی دیده می‌شد که انگار از لابه‌لای ورق‌های رمان غرور و تعصب بیرون آمده بود: یک آقای دارسیِ واقعی (و نه دارسی رمان جین آستین). او کلنل جوزف دارسی (۱۸۴۸ ـ ۱۷۸۰) از رستهٔ توپ‌خانهٔ سلطنتی گردشگری خارجی بود که در ۱۸۱۵ در گریت یارموت همراه با محصلان پا به ساحل گذاشت و آن‌ها را به جامعه‌ای معرفی کرد که خانم آستین درباره‌اش رمان می‌نوشت. هنگامی که آقای دارسی آموزش سربازان وظیفه را در کوه‌های شمال‌غربی ایران به پایان رساند و درصدد ترک ایران و آغاز سفری طولانی به سرزمین خود بود، عباس‌میرزای نایب‌السلطنه خِفتش کرد و، به‌رغم میل قلبی آقای دارسی، مجابش کرد که محصلان را تا انگلستان همراهی کند. آقای دارسی این موضوع را در نامه‌ای از دربار شاهزادهٔ نایب‌السلطنه در تبریز، خطاب به وزارت خارجه در لندن به‌ظرافت بیان کرده است: «شاه عالی‌جاه به من فرمان داده است که ملازم پنج تن از افراد ملت ایشان باشم و برنامهٔ تعلیمات‌شان در انگلستان را تدارک ببینم تا پس از آن بتوانند به دولت خود خدمت کنند.»

داستان های کوتاه شیرین و خواندنی و خنده دار برای کودک دلبندتان

یکی از آن جوانان میرزاصالح شیرازی بود که نخستین روزنامه‌ی ایران – روزنامه کاغذ اخبار – را منتشر می‌کرد.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *